شهرآرانیوز - محمود درویش، شاعر فلسطینی، اگرچه سالها از مرگش میگذرد، اما نامش در سالهای اخیر پای شعرها و جملات عاشقانه زیادی در فضای مجازی بوده است؛ مثل: «سلام به کسانی که بیهوده دوستشان داریم» یا «غربت کسی نباش که تو را وطن دیده» اما در کنار این بریده شعرها، محمود درویش یکی از مهمترین شاعران و نویسندگان جهان عرب است که آثارش به زبانهای بسیاری ترجمه شده است.
محمود درویش در بسیاری از شعرها و گفتوگوهایش راوی رنج و ظلمی است که بر مردم فلسطین وارد شده است. یکی از شعرهای این شاعر که این روزها مورد توجه قرار گرفته است، درباره غزه است: «اگر از تو درباره غزه پرسیدند/ پس بگو/ در آنجا شهیدی است/ که شهیدی آن را حمل میکند/ و شهیدی از وی عکس میگیرد/ و شهیدی او را بدرقه میکند/ و شهیدی بر وی نماز میخواند.»
یکی از کتابهای خواندنی که در آن میتوان بیشتر با زندگی و آثار محمود درویش آشنا شد کتاب «هر روز زاده میشوم» است. این کتاب گفتوگوی عبده وازن با محمود درویش است که توسط محمد حزبایینژاد ترجمه و نشر فرهنگ جاوید آن را منتشر کرده است.
محمود درویش در این کتاب در گفتوگویی مفصل و طولانی درباره انقلاب، مسئله فلسطین، خداحافظی با سیاست، مخاطب، نقد ادبی، شعر سیاسی و سفر به فلسطین و بیروت سخن گفته است.
یکی از بخشهای خواندنی این کتاب صحبتهای درویش درباره فلسطینیبودن است. درویش در پاسخ به این سؤال که خودش را به عنوان یک شهروند فلسطینی چگونه توصیف میکند، پاسخ قابل تأملی میدهد:
«من اکنون در فلسطین، یک شهروند فلسطینیام با همه ویژگیهایش: اشغال، محاصره و انزوایی که اسرائیل تحمیل میکند. از حق داشتن آینده بهتر در سرزمینی وسیعتر دفاع میکنم تا بتوانیم آزاد باشیم و در رویاهای خود به چیزی که ظاهرا محال به نظر میرسد، مانند عدالت، صلح و آزادی فکر کنیم.
در این لحظه نمیتوانم جز با یأس و ناامیدی درباره فلسطین سخن بگویم. فلسطین از نظر جغرافیا یک تناقض است با وجود اینکه همچنان در جای خود ثابت است، اما واقعیت، اسرائیلی هر روز تکهای از آن را گاز میزند و آنچه را که میخواهد وطن ما باشد، با حصار و دیوار احاطه میکند. موضوع فلسطین، از جهت میزان مشارکت جهانی برای دفاع از حقوقش نیز متناقض است. همۀ جهان، بیهیچ فشاری به تماشای رفتار فراقانونی یک حکومت نشسته است و با آن مثل یک ارزش اخلاقی غیرقابل پرسش و بازخواست رفتار میکند.
جهان عربِ پیرامون فلسطین نیز با اشغال سرزمینی روبهرو است. به عبارتی، به شکلی دیگر فلسطینیزه (فلسطینزده) شده است. اگر از منظر امروز به آن نگاه کنیم تصویر آینده نزدیک روشن نیست. متأسفانه آینده نزدیک بیش از حد واضح است، چراکه راه حل اسرائیلی معین و مشخص است: میخواهند ما در کانتونها زندگی کنیم تا ثابت شود آپارتاید و تبعیض نژادی در یک کشور تمام میشود و در کشوری دیگر آغاز.
بُعد عربی قضیۀ فلسطین نیز در معرض اشغال و تهدید است. هرچه در اطراف ما و در درون ماست، همزمان نشان از غم و خشم دارد. اسرائیلیها میخواهند به بدبختی و شکست، حیاتی دوباره ببخشند. آنها میخواهند این بدبختی ادامه پیدا کند و از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. گویی جنگ ۱۹۴۸، همانگونه که اسرائیلیها میگویند هنوز ادامه دارد. این استمرار به این معناست که آنها احساس پیروزی کامل نمیکنند، زیرا بـه یک پیروزی جدید نیازمندند. البته این بدین معنا نیست که فلسطینیها از حقوق خود دست کشیده باشند، بلکه برعکس، تجربه مردم فلسطین در پیوند با سرزمینشان نشان میدهد که نمیتوان یک ملت را از تاریخ و جغرافیا حذف کرد؛ کاری که اسرائیلیها سعی میکنند انجام دهند. گزینههای پیش روی ملت فلسطین محدودتر شده و اکنون تنها دو راه آن باقی مانده است زندگی یا زندگی فلسطینی حق دارد از خودش دفاع کند و اولین اسلحهاش این است که از خود و حق و هویتش محافظت کند. دوم اینکه به ابزاری پناه ببرد که چهرۀ انسانی و میهنیاش را حفظ کند و به خواسته اشغالگر برای لکهدار کردن و تخریب چهره فلسطین کمک نکند.
مقاومت در برابر اشغال تنها یک حق فلسطینی نیست، بلکه یک تکلیف است. «مقاومت» شکلهای مختلفی دارد یکی از آنها پایداری و رد پیشنهادهای اسرائیلی است که میخواهد هویت فلسطینی را محو کند؛ و دیگر اینکه به دنبال ابزاری برای مبارزه باشیم که به منافع اصلی ملی خدمت کند.»